آن مشورتخواهی رییسی و این عملکرد!
تاریخ انتشار: ۱۵ مرداد ۱۴۰۲ | کد خبر: ۳۸۳۹۲۶۰۷
احمد زیدآبادی در هممیهن نوشت: دو سال پیش، سیدابراهیم رئیسی تازه در ساختمان پاستور مستقر شده بود که با شمارهای ناشناس از دفترش با من تماس گرفتند و برای کمک به نحوۀ کار دولت او، تقاضای مشورت کردند. این تماس غافلگیرکننده بود. از خود پرسیدم؛ چه اتفاقی رخ داده است که اعضای دفتر رئیس دولت جدید، به مشورت من نیاز پیدا کردهاند؟
تنها پاسخی که به ذهنم خطور کرد این بود که لابد میخواهند فضا را تلطیف و مسیری تازه به آینده باز کنند.
بیشتر بخوانید:
اخباری که در وبسایت منتشر نمیشوند!
رسانهای کردن ماجرا بازتابی وسیع و غیرقابل انتظار داشت. واکنش افراد به آن، مخلوطی از تشویق و سرزنش بود. سرزنشکنندگان اصلِ درخواست را نوعی «عملیات فریب» به قصد بهبود وجهۀ دولت جدید میدانستند و مشخصاً به من خرده میگرفتند که چرا با پاسخ مثبت به آن، خامطبعانه و سادهلوحانه خود را به دام آنها انداختهام. من به این بخش از سرزنشها، هیچگاه پاسخ ندادم چراکه اندیشیدم، اگر هم قصد فریبی در کار بوده باشد، از آن نوعی نیست که قابل پنهان کردن در پشت ابر باشد و واقعیت ماجرا دیر یا زود روشن خواهد شد. اضافه بر این، در تاریخ و قصص هم نیامده است که کسی از ارائۀ توصیه و پیشنهاد به منظور بهبود وضع کشور به صاحب منصب یا مقامی، اظهار ندامت و پشیمانی کرده باشد، چراکه اصولاً توصیۀ صحیح و مشورت دلسوزانه، نه به جایی آسیب میزند و نه هزینه و خرج خاصی دارد! برای همین نیز آنچه در تاریخ هست، اظهار ندامت و پشیمانی از عدم ارائۀ این نوع پیشنهادها و توصیهها و مشورتها در مواقع ضروری بوده است.
خلاصه، در مکتوبی که نوشتم و به دفتر آقای رئیسی فرستادم، کوشیدم تا نگاه خود را از افق آیندۀ کشور به آنها منتقل کنم. با لحنی بسیار روشن و قاطع به آنان گوشزد کردم که وقت و فرصت چندانی پیش رو ندارند و بهزودی مشکلات بهخصوص مشکلات اقتصادی چونان بهمنی ویرانگر بر سرشان آوار خواهد شد.
توضیح دادم که حل معضلات ساختاری اقتصاد کشور حتی اگر برنامهای علمی و کارشناسی برای آن در دست باشد، موضوعی زمانبر است، اما تاب مردم در این مورد حدی دارد. بنابراین، برای آنکه تابآوری مردم در زمینۀ اقتصادی از دست نرود، در کنار سیاستهای بلندمدت، لازم است دولت بدون اتلاف وقت، چند ابتکار کوتاهمدت را به سرانجام برساند تا تابآوری جامعه را برای حل تدریجی معضلات اقتصادی بهدست آورد.
ابتکاراتی که دولت را به انجام فوری آن ترغیب کردم به نظرم بهتر است از زبان خود نامه نقل شود:
«پیش از پرداختن به این مشکلات و راهحل آنها، اما یک اقدام برای شما بینهایت عاجل و از نان شب واجبتر است. من نمیدانم رئیسجمهور در ایران از چه کانالها و با چه نوع نظاماتی از اخبار داخلی و منطقهای و خارجی اطلاع پیدا میکند، اما این را میدانم که این نظام اطلاعرسانی در سطوح مختلف تصمیمگیری کشور سخت معیوب است و خبرهای ضعیف و ناموثق بهعنوان اخبار دقیق و صحیح به بالا راه پیدا میکند و منشأ اظهارنظر و احیاناً تصمیمگیری نادرست میشود.
روزانه میلیونها خبر در رسانههای جهان تولید میشود که مانند اخبار رسیده از پیشینیان، صحت و سقم یکسانی ندارند و اگر تیمی حرفهای و با تجربه و امانتدار و صادق و بیطرف برای دروازهبانی این خبرها در اختیار نباشد، خبرهای کذب بهراحتی به مسئولان منتقل میشود و زمینۀ تحلیل اشتباه و تصمیم غلط را فراهم میکند. برای مثال، رسانههای کشور خودمان سرشار از این نوع خبرهای بیاعتبار است که اعتماد به آنها موجب پاشیدن خاکستر به چشمان خود میشود. از این رو، ضروریترین کار برای شما اصلاح و سامان دادن به دستگاه اطلاعرسانی ریاستجمهوری است. بدون این، هیچ امر دیگری قابل اصلاح نیست.
اضافه بر این، شما خود بهتر از من میدانید که تبلیغات رسانهای جهانی علیه شماست. ابزار شما در این زمینه، عمدتاً صداوسیماست که نزد آن قشری که جلب اعتمادش مورد نیاز دولت شماست، اعتبار سیاسیاش را از دست داده و در واقع به ضدتبلیغ تبدیل شده است. نمیدانم تغییر و تحول مثبت در این نهاد عریض و طویل تا چه اندازه در اختیار شماست، اما اگر هم در اختیارتان باشد، اعادۀ اعتماد عمومی به این دستگاه، روندی بسیار تدریجی دارد و بنابراین، اگر شما برای خنثیسازی فضای منفی تبلیغاتی دست به اقدامی فوری نزنید، بازی تبلیغاتی را خواهید باخت و پس از باخت در این زمینه، دیگر با هزاران کار مفید هم نمیتوان قد راست کرد. این دلیل دیگری بر ضرورتِ ارائۀ ابتکاراتی در جهتِ حل مشکلات دسته دومِ مذکور است. کار درست را باید در زمان درست انجام داد و زمان درست برای شما در این مورد نیز همین روزها و ماههای پیش روست.
به نظرم یکی از ضروریترین کارها برای شما درخواست عفو عمومی از رهبری برای آزادسازی زندانیان است که میتوان قاتلان و سارقان و مفسدان عمده را از شمول آن مستثنی کرد. اهمیت این مسئله در درجۀ نخست، آزادی زندانیان سیاسی و امنیتی است که بخش اعظم تبلیغات علیه دولت شما و کل نظام را یکجا خنثی میکند. واقعیت این است که مجموع زندانیان سیاسی و امنیتی کشور شاید به صد نفر نرسد. این صد نفر هم افرادی کم و بیش شبیه دیگر افرادی هستند که در جامعه آزاد و بهصورتهای مختلف مشغول فعالیتاند بدون آنکه گزندی به امنیت جامعه یا حتی نظام سیاسی وارد شود. در حقیقت، تداوم حبس این افراد جز ضرر و زیان برای کشور و ایجاد سوژه برای دستگاههای تبلیغاتی مخالفان، هیچ عایدی دیگری ندارد.
تجربۀ شخصی من میگوید که این نوع حبسها عمدتاً زیر سر بخشهای کوچکتر سیستم است که به دلایل مختلف، درکی از منافع عمومی کشور ندارند و خود را درگیر منازعات و کینههای شخصی با برخی از فعالان خاص میکنند. از این رو آزادی آنها بدون تردید فضای مثبت پرسروصدایی ایجاد میکند و در ایجاد امید در سطح بزرگی از جامعه بهخصوص نیروهای سیاسی بسیار مؤثر است و هیچ نوع پیامد منفی امنیتی و غیرامنیتی هم ندارد. این اقدام میتواند با رفع حصر رسمی از آقای کروبی و مهندس موسوی و همسرش همراه شود. میدانم که شرایط حصر تسهیل شده، اما لازم است آخرین بندهای آن نیز گشوده شود. در واقع دیگر هیچ توجیهی برای تداوم این حصر وجود ندارد و رفع محدودیت این افراد میتواند در تلطیف فضا و آرامش خاطر اصلاحطلبان بهخصوص قشرجوانتر آنها بسیار مؤثر باشد.
موضوع دوم اینترنت است که برخی از اقشار اجتماعی نسبت به محدود کردن آن در دورۀ ریاستجمهوری شما تا سرحد وحشت نگران شدهاند و با توجه به اقدام مجلس، با هیچ زبانی نمیتوان این وحشت را در بین آنها فرو نشاند. به نظرم لازم است به صراحت اعلام کنید که در پی فیلتر اپلیکیشنهای موجود نیستید و حتی اگر یکی از انواع فیلترشدۀ آن را رفع فیلتر کنید، بسیار هیجانانگیز و امیدبخش میشود.
مسئلۀ سوم، آزادیهای اجتماعی و بهویژه موضوع حجاب است. واقعیت این است که تبلیغات رقبای داخلی و مخالفان خارجی شما در مورد برنامهتان برای دیوارکشی در خیابانها، نزد جماعتی از مردم بهنحوی مؤثر افتاده است و برخی از تشدید اوضاع اظهار ترس و نگرانی میکنند. رفع این نگرانی هم آسان و بیهزینه است. میتوانید مثل دوران تبلیغات انتخاباتی اعلام کنید که کارکرد «گشت ارشاد» تغییر پیدا کرده و قرار نیست مزاحم خانمها شود. اگر موضعی هم علیه پیام اخطارآمیز به سرنشینان خودروها گرفته شود، در رفع تنشهای روحی قشر بزرگی از جامعه بسیار اثرگذار است.
مسئلۀ چهارم، بحث آزادی بیان است. آنطور که من میفهمم کلیت نظام سیاسی، با آزادی بیان تا حدی کنار آمده و در حال حاضر هم تحمل دستگاههای حاکم نسبت به گذشته در برابر این موضوع بالاتر رفته است. با این همه، کسانی که در نقد اوضاع قلم میزنند یا سخن میگویند نسبت به امنیت خود هیچگونه اطمینانی ندارند. بنابراین، ضروری است که تصریح شود نظام جمهوری اسلامی اصل آزادی بیان را پذیرفته و اصحاب قلم و سخن هیچگونه نگرانی نسبت به عواقب انتقادات سیاسی خود ندارند.
مسئلۀ پنجم، شبکههای فارسیزبان خارج از کشور است. این شبکهها در هر حال وجود دارند و اعمال فشار علیه کارکنان آنها فقط سبب افزایش کینۀ آنان به نظام سیاسی میشود. سیاست اعمال فشار از طریق تهیۀ فهرست سیاه و ممنوعالمعامله کردن کارکنان آنان کاملاً اثر عکس دارد. راه تعدیل تبلیغات آنها اجازه دادن به نیروهای حرفهای و بیطرف داخل کشور برای مصاحبه با آنان است. در حال حاضر فقط مخالفان سرسخت نظام با این شبکهها مصاحبه میکنند و در مقابل بسیاری از نیروهای منتقدِ معتدل و یا حتی هواداران نظام به دلیل اینکه مصاحبه با این شبکهها عملاً ممنوع اعلام شده است، امکان مشارکت در بحثهای آن شبکهها را ندارند و بدین علت، بحثها عموماً یکطرفه و نامتوازن پیش میرود. این خود در واقع سبب واگذاری زمین تبلیغات به طرف مقابل شده است که نیازمند بازنگری است.
مسئلۀ ششم، ارتباطات عمومی شماست. متأسفانه در جمهوری اسلامی گویی مسئولان صرفاً نمایندۀ طیف حزباللهی جامعه و با بقیۀ مردم بیگانهاند. حتی آقای خاتمی و آقای روحانی هم از دیدار با نیروهای منتقد هراسناک بودند. شما میتوانید این تابوی ضدملی را بشکنید و با اقشار و نخبگان مختلف جامعه بدون گزینشهای عقیدتی و سیاسی دیدار کنید تا این ماجرا بهصورت امری عادی درآید و مثلاً درخواست شما برای دریافت پیشنهادات و انتقادات برخی از صاحبنظران به موضوعی محیرالعقول تبدیل نشود!
در همین زمینه مساعدت به بازگشت ایرانیان خارج از کشور و بهخصوص هنرپیشگان و خوانندگانی که سن آنها بالا رفته و در حسرت دیدار وطن به سر میبرند، بسیار راهگشات.
مسئلۀ هفتم، سربازی اجباری است. سربازی در ایران به واقع به صورت معضلی لاینحل برای بسیاری از خانوادهها درآمده است. بیشتر مردم به سربازی بهعنوان دورانی از اتلاف وقت و بیگاری و عقدهمند شدن فرزندان خود مینگرند. به نظرم حل این مشکل آسان است. میتوان سهماهۀ آموزش را برای عموم جوانان الزامی کرد، اما ادامۀ آن را به صورت داوطلبانه درآورد بدین نحو که هر کس مایل به عدم خدمت وظیفه بود مثلاً تا ده سال ماهیانه مبلغ مشخصی را به صندوق ویژهای واریز کند و آنکه داوطلب بود با دریافت حقوق مکفی ماهیانه از همین منبع، عضو رسمی نیروهای مسلح شود. با این فرمول، هم نیروی انسانی نیروهای مسلح تأمین میشود و هم بسیاری از جوانان شغل دائمی پیدا میکنند. تا آنجا که من اطلاع دارم در همین چند ماه اخیر که حقوق سربازان وظیفه بالا رفته شمار جوانانی که حاضر به خدمت شدهاند بهطور چشمگیری افزایش یافته است. قاعدتاً اگر این حقوق تا حد کفایتِ زندگی بالا رود، تعداد داوطلبان حتی بیش از نیاز خواهد شد. در حقیقت حل مشکل سربازی بدین صورت، بار گرانی را از دوش خانوادههای دارای فرزند پسر برمیدارد و آنها را نسبت به روند اوضاع خوشبین میکند.
مسئلۀ هشتم نیز ترکیب کابینه است. محدودیتهای شما در این مورد قابل درک است، اما به نظرم به هیچوجه از وزیران فرهنگی و سیاسی دولت آقای احمدینژاد در وزارتخانههایی مثل علوم و ارشاد و کشور استفاده نکنید که یادآور دورانی بدخاطرهاند.
به نظرم در وزارت کار، حفظ آقای میدری ضروری است. استفاده از وزیران سنی مذهب و زن و چند وزیر اصلاحطلب کارآمد هم فراجناحی بودن کابینه را به چشم میآورد.
پیشنهاداتی که تاکنون مطرح کردم هیچ هزینهای برای شما ندارد. انجامش آسان است، اما حاصل بسیاری در پی دارد. علاوه بر افقگشایی و امید، فضای منفی حاکم بر جامعه را بهطور چشمگیری تغییر میدهد.»
حالا بعد از دو سال از تاریخ تحریر و ارسال این مکتوب، برای هر ناظر بیطرفی روشن است که دولت آقای رئیسی به این توصیهها تا چه اندازه عمل کرده است! طبعاً من انتظار عمل به تمام این توصیهها را نداشتم، اما حرکت در جهت معکوس آنها دیگر چرا؟
آیا واقعاً تیم آقای رئیسی مقصودشان این بود که نظرات مشورتی مرا بگیرند و در جهت عکس آن عمل کنند؟
اگر پاسخ همین یک پرسش را در ازای وقت صرفشده برای فکر کردن و نوشتن آن دو نامه بدهند، لااقل از میزان ناخوشایندی ماجرا کاسته خواهد شد!
منبع: فرارو
کلیدواژه: عملکرد دولت رئیسی قیمت طلا و ارز قیمت موبایل برای شما خواهد شد شبکه ها خبر ها
درخواست حذف خبر:
«خبربان» یک خبرخوان هوشمند و خودکار است و این خبر را بهطور اتوماتیک از وبسایت fararu.com دریافت کردهاست، لذا منبع این خبر، وبسایت «فرارو» بوده و سایت «خبربان» مسئولیتی در قبال محتوای آن ندارد. چنانچه درخواست حذف این خبر را دارید، کد ۳۸۳۹۲۶۰۷ را به همراه موضوع به شماره ۱۰۰۰۱۵۷۰ پیامک فرمایید. لطفاً در صورتیکه در مورد این خبر، نظر یا سئوالی دارید، با منبع خبر (اینجا) ارتباط برقرار نمایید.
با استناد به ماده ۷۴ قانون تجارت الکترونیک مصوب ۱۳۸۲/۱۰/۱۷ مجلس شورای اسلامی و با عنایت به اینکه سایت «خبربان» مصداق بستر مبادلات الکترونیکی متنی، صوتی و تصویر است، مسئولیت نقض حقوق تصریح شده مولفان در قانون فوق از قبیل تکثیر، اجرا و توزیع و یا هر گونه محتوی خلاف قوانین کشور ایران بر عهده منبع خبر و کاربران است.
خبر بعدی:
نیشکر هفت تپه؛ از سرخط اعتصابات کارگری به پیشتازی سنگر تولید
لبخند بار دیگر بر لبان هفت تپه و کارگران آن بازگشته است. ۲۴ هزار و ۹۰۰ هکتار وسعت، متولد ۱۳۴۰ و قدیمی ترین واحد تولید نیشکر ایران با بیش از ۶۰ سال قدمت است. هفت تپه برای کارگرانش نه یک شرکت بلکه خانواده آنهاست و این موجب شده تا نسبت به سرنوشت آن غیرت داشته باشند.
شرکت کشت و صنعت نیشکر هفت تپه که به دلیل واگذاری نادرست به بخش خصوصی در دولت قبل تا یک قدمی نابودی کامل رفت و تجمعات و اعتصابات کارگری آن به سر خط اخبار بین المللی تبدیل شده بود، طی سه سال گذشته با نگاه ویژه آیت الله رییسی و رهنمودهای رهبر معظم انقلاب بار دیگر در حال بازگشت به دوران طلایی خود است.
در جمع کارگرانی که برای دیدار با رهبر معظم انقلاب به مناسبت روز کارگر در حسینیه امام خمینی(ره) تهران حضور داشتند، نوشته روی یک تکه کاغذ ساده توجهات را به خود جلب کرد: «آقا جان؛ از حسن نظر جنابعالی در پیگری و نگاه مدبرانه جهت حل مشکلات و احیای شرکت نیشکر هفت تپه تشکر میکنیم. کارگران هفت تپه» پشت این متن ساده در دست علی احمدی از کارگران هفت تپه شوش در این دیدار، خروارها درد دل و البته تقدیر و تحسین نهفته است. باید هفت تپه را شناخت تا دانست هفت تپه سربلند امروز، چه روزهای سختی را به پشت سر گذاشته است.
بهمن ماه ۱۳۹۴ عدهای کت و شلواری وارد شرکت هفت تپه شدند و با جمع کردن کارگران در حسینیه شرکت و اعلام کردند که سهامداران و خریداران جدید شرکت هستند و این شد آغاز ۶ سال تاریک در هفت تپه. کارگران هفت تپه که تا چند ساعت پیش همان روز کارگران شرکتی دولتی بودند به یکباره کارگران شرکت خصوصی شدند و این خصوصی سازی برای هفت تپه مساوی با نابودسازی شد.
کاهش سطح زیرکشت، تنزل شدید تولیدات، تلاش برای تغییر کاربری زمینهای کشاورزی، عقب ماندگی چند ماهه حقوق کارگران، حذف تمام مزایا و رفاهیات و مشکلات شدید اقتصادی موجب شد تا کارگران هفت تپه از سنگر تولید به سنگر مطالبه گری و کف خیابان کشیده شوند.
خانوادههای بسیاری از کارگران فروپاشید، طلاق، خودکشی، سقط جنین و فشارهای شدید اقتصادی حوادث و اخبار تلخی بود که کارگران هفت تپه با گوشت و پوست خود در دوره ۶ ساله مدیریت بخش خصوصی بر این شرکت تجربه کردند.
آقای رییسی ورق را در هفت تپه برگرداندکار کارگران هفت تپه به جایی رسیده بود که پولی برای خرید نان هم نداشتند. برخی نانواییهای شوش بر سر در مغازههای خود پارچه نوشتههایی نصب کرده بودند با این متن: « به کارگران هفت تپه نان قرضی داده میشود».
روزهای سیاه هفت تپه را که مرور میکند از صدایش میشد تلخ کامیاش را حس کرد. مسلم چشمه خوار حدود ۱۰ سالی سابقه کار در هفت تپه دارد و یکی از فعالان کارگری این شرکت است. او میگوید: « همان روز اول که مدیران بخش خصوصی با حضور در شرکت، خریداری هفت تپه را اعلام کردند و به کارگران قول دادند که یک دقیقه حقوق آنها عقب نخواهد افتاد ولی در زمان مدیریت آنها تا پنج ماه هم حقوق کارگران به تعویق میافتاد».
نابلدی مدیران بخش خصوصی برای مدیریت یک شرکت بزرگ با تولیدات خاص به سرعت خود را نشان داد و تنها چند ماه پس از واگذاری هفت تپه به بخش خصوصی، بدعهدی و عقب افتادن حقوق کارگران هم شروع شد. ماهها اعتراض و تجمع و رکورد ۷۳ روز اعتصاب کارگری ثمره مدیریت بخش خصوصی بر هفت تپه بود.
مسلم میگوید« سختیهای بسیاری در آن سالها کارگران هفت تپه به جان خریدند، اما آقای رئیسی ورق را در هفت تپه به نفع کارگران برگرداند. سال ۹۹ همزمان با روز کارگر آیت الله رئیسی که آن زمان رییس قوه قضاییه بود، تعدادی از کارگران هفت تپه و کارگران هپکو را برای شنیدن حرف ما دعوت کرد و این شد منشاء تحول در هفت تپه».
چشمه شور که خود تا کنون ۲ بار از نزدیک با آیت الله رییسی دیدار و پیگیر مطالبه کارگران هفت تپه بوده، تاکید میکند« آیت الله رییسی چه در قو قضاییه و چه در ریاست جمهوری واقعا پای کار هفت تپه بود و اگر پافشاری آقای رییسی برای ارسال پرونده هفت تپه به شورای داوری و خلع ید مدیران بخش خصوصی نبود امروز چیزی از هفت تپه باقی نمانده بود. آقای رییسی هفت تپه را احیا و ورق را به نفع کارگران و تولید برگرداند».
کارگران هفت تپه به رهبری دلگرم هستندچشمه شور میگوید «در اوج اعتصابات کارگران هفت تپه بود و برخی مسوولان وقت استان به دلیل نزدیکی با مدیران بخش خصوصی این شرکت به کارگران فشارهای زیادی تحمیل میشد، رهبر معظم انقلاب در همان ایام در یکی از سخنرانیهایشان بر شنیدن حرف کارگر تاکید کرد که این موجب دلگرمی کارگران هفت تپه شد».
مسلم از شرایط امروز شرکت هم میگوید، از امیدی که در کارگران زنده شده و چرخ تولیدی که بی وقفه در آن به حرکت درآمده است. « برداشت نیشکر امسال هفت تپه بالاترین تولید یک دهه گذشته این شرکت است، حقوقها به روز و کارخانه بازسازی اساسی و بسیاری از زیرساختها و ماشین آلات بهروز و احیا شده است. علاوه بر رکورد تولید نیشکر، کاشت یک هزار هکتار کلزا، ۵۰۰ هکتار گندم، پرواربندی یک هزار راس دام سبک، احداث حوضچههای پرورشش ماهی و اقدامات بسیار زیادی دیگر طی سه سال اخیر روح امید را در هفت تپه زنده کرد»
قصه تلخ هفت تپه به شیرینی ختم شدمحمد خنیفر از دیگر کارگران هفت تپه است. جوان لاغر و بلند قامت شوشی که لهجه شیرینی عربیاش در فارسی صحبت کردن هم خودنمایی میکند. از قصه پر غصه روزهای تلخ هفت تپه میگوید: « داستان پر غم و غصه هفت تپه امروز به خوشی و آرامش رسیده است . روزگاری تلخی که خسارتهای جبران ناپذیری به هفت تپه و کارگران آن وارد کرده امروز جای خود را به کار و تولید داده است.»
او افزود: « بالاخره فریادهای کمک خواهی کارگران هفت تپه در کشور توسط مردم، دانشجویان و مسوولان شنیده شد و پس از تلاشهای زیاد و مصیبتها و لطمههای فراوان، هفت تپه امروز به نماد سربلندی، مطالبه گری و جهش تولید تبدیل شده است».
آقای رییسی جانانه پای هفت تپه ایستادخنیفر اعتراضات کارگری را دفاع از گذشته، حال و آینده هفت تپه دانست و ادامه داد: «آقای رییسی جانانه پای هفت تپه ایستاد و در اوج بلوای هفت تپه، رییسی صدای کارگران را شنید و ورود قاطع به پرونده موجب دلگرمی کارگران شد.»« خلع ید مدیریت بخش خصوصی را خود آقای رییسی پیگیری کرد و برای کمک به هفت تپه هر کاری که از دستش برآمد انجام داد و کارگران هفت تپه این لطف و محبت را فراموش نکرده و نمیکنند».
این فعال کارگری شرایط کنونی شرکت را بسیار خوب توصیف میکند و میافزاید: « امید در هفت تپه زنده شده است و کارگران با همه توان برای جهش تولیدات این شرکت حتی بیش از وظایف قانونی در تلاش هستند».
چشم به راه تحقق وعده واگذاری قطعی هفت تپه هستیمهجدهم اسفند ماه پارسال وقتی بالگرد حامل آیت الله سیدابراهیم رییسی برای افتتاح طرح مهم پاک چوب شوش در حال پرواز بر بالای این شرکت بود، آیت الله رییسی با مشاهده تجمع کارگران در ورودی شرکت پاک چوب، به معاون اجرایی و رییس دفتر خود ماموریت دارد تا ضمن شنیدن مساله، مطالبات کارگران را بررسی و پیگیری کنند. علاوه بر مذاکره فرستادگان ویژه رییس جمهور میان کارگران این شرکت، ۲ نفر از کارگران هفت تپه از جمله محمد خنیفر و مسلم چشمه شور با حضور در شرکت پاک چوب با شخص آیت الله رییسی دیدار و مطالبه کارگران هفت تپه که همان واگذاری قطعی مالکیت هفت تپه به شرکت صنایع جانبی نیشکر را مطرح و در آن دیدار آیت الله رییسی برای تحقق این مطالبه قول مساعد داده بود.
خنفیر با بازخوانی دیدار خود با رییس جمهور با تاکید بر اینکه کارگران هفت تپه قدردان آیت الله رییسی هستند، ادامه داد: بدون پیگیریهای رییس دولت سیزدهم، مشکل هفت تپه هرگز حل نمیشد و این موجب شده تا انتظار و امید کارگران هفت تپه از آیت الله ریسی تحقق واگذاری قطعی هفت تپه به شرکت صنایع جانبی نیشکر است.
کارگران هفت تپه مشتاق دیدار با رهبری هستنداین فعال کارگری از اشتیاق کارگران هفت تپه برای دیدار با رهبر معظم انقلاب نیز خبر میدهد و میافزاید: « گره گشایی از مسایل درهم پیچیده هفت یک کار ملی بود که به همت کارگران و جریانات دانشجویی و ورود قاطع آیت الله رییسی به عنوان رییس قوه قضاییه محقق شد و کارگران هفت تپه قدردان این اقدامات هستند.»
او ادامه داد: «کارگران هفت تپه مدافعان نظام مقدس انقلاب اسلامی و پیرامون رهبر معظم انقلاب هستند و علاقمه مند هستند که به دیدار رهبری بروند وامیدواریم در دیدار کارگران با رهبر معظم انقلاب در سال آینده سهمیه ویژهای برای کارگران هفت تپه در نظر گرفته شود».
نامه زدیم که منتظریم و آقا رییسی آمدهفتم اردیبهشت ماه ۱۴۰۲ که رییس جمهور و تعداد زیادی از وزرای کابینه طی سفری ۲ روزه به خوزستان آمده بود، در مسیر ریلی اندیمشک به اهواز، با دیدن مردم و کارگران شرکت کشت و صنعت نیشکر هفت تپه در کنار ریل قطار دستور توقف قطار را صادر و با حضور در جمع کارگران هفت تپه به مطالبه آنها گشو میدهد.
جمعی از کارگران هفت تپه پیش از این سفر طی نامهای خطاب به رییس جمهور ضمن دعوت از آیت الله سیدابراهیم رییسی به عنوان پدری دلسوز برای حضور در جمع کارگران این شرکت، بر استحکام روابط دولت و کارگران و رفع موانع تولید با همت دولت سیزدهم تاکید کردند که حضور آیت الله رییسی در جمع کارگران هفت تپه در واقع لبیک رییس جمهور به نامه کارگران این شرکت بود.
غلامعلی حمدانی از دیگر کارگان هفت تپه است. او که از کارگران رسمی شرکت هفت تپه است با یادآوری پیگیریهای آیت الله رییسی برای گره گشایی از گره کور هفت تپه میگوید: ناکارآمدی مدیریت بخش خصوصی بر هفت تپه کارگران را به کف خیابان کشاند و اعتراضات و اعتصابات در مقابل فرمانداری کار همه روزه کارگران هفت تپه شد و کسی که در آن روزهای سخت و تلخ به کمک کارگران آمد آیت الله رییسی بود».
از رییسی کار بزرگ دیدهایم و انتظار کار بزرگ هم داریمحمدانی میافزاید: « خلع ید بخش خصوصی از شرکت هفت تپه که حمایتهای قاطع دولت و وزرای سابق را داشت، تنها با پافشاری آیت الله رئیسی محقق شد که ثمره این کار بزرگ، اشتغال ۶ هزار نفر در هفت تپه و جهش تولید در این شرکت است.»
این فعال کارگری با بیان اینکه دور از انصاف است که تحولات شگرف هفت تپه طی سه سال اخیر نادیده گرفته شود ادامه میدهد: با وجود اینکه مدیران بخش خصوصی هفت تپه هم اکنون در زندان هستند ولی هنور چشم طمع به هفت تپه دارند به همین دلیل مهمترین و تنها مزالبه باقی مانده کارگران از آیت الله رییسی تحقق واگذاری کامل این شرکت به صنایع جانبی است.
او ادامه میدهد: «خدمت بزرگ آقای رییسی به هفت تپه بر هیچ کس پوشیده نیست. آقای رییسی دست کاررگان هفت تپه را گرفت و قول داد تا این شرکت را به جایگاه اصلی خود بازگرداند که به این قول عمل کرد. کارگران هفت تپه کارهای بزرگ از آقای رییسی دیدهاند به همین دلیل انتظار تحقق کار بزرگ واگذاری قطعی هفت تپه به شرکت صنایع جانبی را از وی خواستاریم».
آقای رییسی کار ناتمام خود در هفت تپه را تکمیل کنندسید اسماعیل جعاوله دیگر فعال کارگری است که پای صحبتهایش نشستیم. او که رییس شورای کارگری هفت تپه است از آن روزهای هفت تپه میگوید: « هفت تپه که در دوران طلایی خود رکورد ۱۲۰ هزار تن تولید شکر را ثبت کرده بود در دوران مدیریت بخش خصوصی به رقم ۱۸ هزار تن کاهش یافت و این سوء مدیرین کارگران هفت تپه را با پنج ماه حقوق معوقه به کف خیابانها کشاند.»
او ۱۹ مهرماه ۱۴۰۰ یعنی روز خلع ید بخش خصوصی و واگذاری مدیریت پیمان هفت تپه به صنایع جانبی نیشکر را روزی تاریخی برای هفت تپه میداند و میافزاید: ورود شرکت صنایع جانبی نیشکر، هفت تپه متحول، زیرساختها اصلاح و کارخانه بازسازی اساسی شد، کارگران راضی و ظرفیتهای تولید جهش یافت. همسان سازی حقوقیها، اجرای طرح طبقه بندی مشاغل و پرداخت به موقع حقوقها از دیگر اخبار خوب کارگری هفت تپه طی ۱۹ مهر ۱۴۰۰ به بعد است.
جعاوله میگوید: حاج آقای رییسی در قوه قضاییه کار بزرگ خلع ید مالک هفت تپه را انجام داد که با کارشکنیهای دولت قبل این کار به طور کامل به سرانجام نرسید که با به دست گرفتن قوه مجریه توسط وی انتظار داریم تا آیت الله رییسی کار را تمام کند و واگذاری قطعی هت تپه را نهایی کند.
شرکت کشت و صنعت نیشکر هفت تپه به عنوان اولین تولید کننده شکر از نیشکر در ایران در هجدهم آذرماه سال ۱۳۴۰ افتتاح گردید. شرکت کشت و صنعت نیشکر هفت تپه با وسعتی بیش از ۲۴ هزار و ۹۰۰ هکتار در نزدیکی شهر شوش و در فاصله ۱۰۰ کیلو متری شمال اهواز قرار دارد.
شرکت هفت تپه پیش از روی کار آمدن دولت سیزدهم به دلیل اعتصابهای کارگری به سرخط اخبار تبدیل شده بود و صدها کارگر این شرکت آینده شغلی برای خود متصور نبودند ولی با تشکیل دولت سیزدهم و گره گشایی از مشکلات این شرکت، بار دیگر شیرینی کار و تولید کام کارگران این شرکت را شیرین کرد.
با وجود اینکه مدیریت این شرکت پس از خلع ید مالک بخش خصوصی آن به شرکت صنایع جانبی نیشکر واگذار شد ولی تاکنون این شرکت به دلیل تعیین تکلیف نشدن مالکیت، همچنان مشکلاتی برای توسعه بیشتر پیشرو دارد به همین دلیل، انتقال مالکیت شرکت هفت تپه به شرکت توسعه نیشکر خوزستان به مطالبه امروز کارگران این شرکت تبدیل شده است.
منبع: ایرنا
باشگاه خبرنگاران جوان خوزستان اهواز